BOOS

 

از چهره ی طبیعت افسونکار / بر بسته ام دو چشم پر از غم را
تا ننگرد نگاه تب آلودم / این جلوه های حسرت و ماتم را
پاییز ، ای مسافر خاک آلوده / در دامنت چه چیز نهان داری ؟
جز برگ های مرده و خشکیده / دیگر چه ثروتی به جهان داری ؟
جز غم چه می دهد به دل شاعر / سنگین غروب تیره و خاموشت ؟
جز سردی و ملال چه می بخشد / بر جان دردمند من آغوشت ؟
در دامن سکوت غم افزایت / اندوه خفته می دهد آزارم
آن آرزوی گمشده می رقصد / در پرده های مبهم پندارم
پاییز ، ای سرود خیال انگیز / پاییز ، ای ترانه محنت بار
پاییز ، ای تبسم افسرده / بر چهره طبیعت افسونکار
فروغ فرخزاد
.
.
پاییز !!! فصل برگ و باران ، فصل تجسم تو ، فصل بی‌فصلی ، فصل وصل
.
.
کلاغ ها گرچه سیاهند و آوازشان خوش نیست اما آنقدر باوفایند که شاخه های خشک درختان را در فصل سرد پاییز تنها نمیگذارند
.
.
آرزو میکنم که فرو افتادن هر برگ پاییزی ، آمینی باشد برای آرزوهای قشنگت !
.
.
من در اوج پاییزی ترین ویرانی یک دل / میان غصه ای از جنس بغض کوچک یک ابر / نمیدانم چرا ؟ شاید به رسم عادت پروانگی مان / باز برای شادی و خوشبختی باغ قشنگ آرزوهایت دعا کردم
.
.
بی تو شبم با ستاره ، شام غریبان است / با تو شبم بی ستاره ، نیز چراغان است
مثل گلی نوشکفته در وسط پاییز / آمدنت آخرین تلاش زمستان است
.
.
یک نفر آمد قرارم را گرفت / برگ و بار و شاخسارم را گرفت
چهار فصل من بهار بود ، حیف / باد پاییزی بهارم را گرفت
اعتباری داشتم در پیش عشق / با نگاهی ، اعتبارم را گرفت
عشق یا چیزی شبیه عشق بود / آمد و دار و ندارم را گرفت
.
.

باز پاییز است ، اندکی از مهر پیداست /حتی در این دوران بی مهری , باز هم پاییز زیباست
.
.
باغبان خویش باش !!! در چهار فصل زندگی انسان ، پاییز کمین کرده است
.
.
کسی که رنگ پریدگی پاییز را درک کرده باشد ، به نیرنگ گلهای رنگارنگ دل نخواهد سپرد
.
.
شبیه برگ پاییزم همیشه قسمت بادم / ز تو دورم ولی هرگز نخواهی رفت از یادم
.
.
مثل درخت باش که در تهاجم پاییز ، هرچه بدهد روح زندگی را برای خودش نگه میدارد
.
.
برای من که دلم چون غروب پاییز است / صدای گرم تو از دور هم دل انگیز است
.
.
بیا ای همنشین سرد پاییز / به آواهای شب هایم درآمیز
بیا ای رنگ مهتاب بلورین / تو شعری تازه را در من برانگیز
.
.
تو آن فرشته ای که وقتی در فصل پاییز راه می روی ، برگ درختان انتظارمی کشند زود تر از دیگری پاهایت را بوسه بزنند !!!
.
.
به که گویم که تو منزلگه چشمان منی ؟ / به که گویم که تو گرمای دستان منی ؟
گرچه پاییز نشد همدم و همسایه ی من / به که گویم که تو باران زمستان منی ؟
.
.
نیمکت چوبی کهنه نم گرفته زیر بارون / زیر سقف بی قرار شاخه های بید مجنون
ابر بی طاقت پاییز مثل من چه بی ستارست / مثل من شکسته از این نامه های پاره پارست
.
.
مثل باد سرد پاییز غم لعنتی به من زد / حتی باغبون نفهمید که چه آفتی به من زد
.
.
زیر سایبون چشمات تو شبستون نگاهت / یه جایی گوشه اشکات مچ عشقتو میگیرم
بین پاییز و زمستون ، انتظار و نم بارون / میون نامهربونی تا بخوای برات میمیرم
.
.
تو مثل راز پاییزی و من رنگ زمستانم / چگونه دل اسیرت شد ؟ قسم به شب نمی دانم
بدون تو شبی تنها و بی فانوس خواهم مرد / دعا کن بعد دیدار تو باشد وقت پایانم

 

ارسال در تاريخ چهار شنبه 20 مهر 1390برچسب:اس ام اس و جملات پاییزی, توسط سامان

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 12 صفحه بعد